به گزارش خبرنگار پایگاه خبری اخبار بابل،
اطلاعاتی که در حال حاضر از ساختمان متروپل در دست است علت فرو ریزش بخشی از ساختمان متروپل، انتخاب نامناسب سیستم سازهای در طرح اولیه، اجرای سه طبقه مازاد بر طراحی، عدم توجه سازندگان و شهرداری به هشدارهای مهندس ناظر در اواخر سال ۱۳۹۹ مبنی بر ترکها در تیرهای سقف و کمانش برخی از ستونها بوده است.
قسمت مهمتر این حادثه برای طراحان سازه، عملکرد نامناسب سیستم سازهای با سقف وافل است که به طور معمول دهانه ستونها زیاد بوده و در صورتیکه اتصال سقف به ستونها مناسب نباشد( شبیه ساختمان متروپل)، سیستم سازهای، یکپارچگی مناسبی نخواهد داشت.
از طرف دیگر، تعداد ستونها کم بوده و درجات نامعینی برای باز توزیع مناسب بارها وجود نخواهد داشت بنابراین این حادثه نشان میدهد این نوع سیستم سازهای به دلیل تعداد ستونهای کم و عدم وجود مسیرهای جایگزین باز توزیع نیروها در صورت خرابیهای موضعی مستعد فروریزش میباشد.
خرابی ساختمان متروپل، یک نوع خرابی پیشرونده است که علت آن، عدم تامین درجات نامعینی کافی در سیستم سازهای است.
در کنار اشتباه طراحی، اضافه شدن سه طبقه مازاد بر طرح اولیه و ضعف سیستم سازه- سقف وافل باعث کمانش برخی از ستونها تحت بار ثقلی( به طور عمده بار مرده) شده است که جدی جای بحث دارد چرا که ساختمانی مانند متروپل باید برای بارهای مرده به اضافهی زنده و زلزله طرح(DBE) با ضرایب مربوطه، مقاومت بکند و عملکردی در حد ایمنی جانی( Life Safety) را تامین کند، نه اینکه تحت بار ثقلی آن هم به طور عمده بار مرده، فرو بریزد( تحت بار ثقلی هم، سطح عملکرد Collapse Prevention تامین نشد).
اگر ساختمان متروپل، سیستم سازهای درستی داشت و جزییات سازهای رعایت میشد، حتی با اضافه شدن سه طبقه مازاد بر طرح اولیه، نمیبایست تحت بار ثقلی، فرو ریزش کند.
با تجربهای که از حوادث گذشته در دست است به این نتیجه میرسیم که هر حادثهای از جمله زلزله نگاه ما را بعنوان یک دغدغهمند تغییر میدهد و اگر این تغییر به خوبی مدیریت شود به طور قطع خسارت ناشی از حوادث مشابه در آینده، کاهش و حتی میتواند ناچیز باشد.
بعنوان نمونه، زلزلههایی از قبیل بوئینزهرا در سال ۱۳۴۲ تا زلزله ۱۳۵۷ طبس موجب تهیه آیین نامه طراحی ساختمانها در برابر زلزله (استاندارد ۲۸۰۰) شد و به مرور زمان و بخصوص بعد از زلزله ۱۳۶۹ رودبار- منجیل، نظام مهندسی ساختمان شکل رسمی گرفته و نهادینه شد.
زلزله ۱۳۸۲ بم موجب شکلگیری سازمان مدیریت بحران در کشور شد و تهدیدات نظامی اواخر دهه ۸۰ و اوایل ۹۰ باعث شکل گیری سازمان پدافند غیرعامل گردید و البته کارکرد هر کدام از اینها در طول مدت زمانی که فعالیت میکنند با اهداف اولیه شان، تفاوت چشم گیری دارد ولی اگر منصفانه قضاوت کنیم اثرات آنها را حتی خیلی کم شاهدیم و البته به طوریقین نیاز به بازنگری جدی در اجرایی شدن اهداف مندرج در کتابچهها و دستورالعملها دارند.
بعد از حادثه ساختمان پلاسکو، انتظار میرفت وزارت مسکن، وزارت کشور و نهادهای مرتبط، به بازنگری کارکرد نهادهایی مانند مدیریت بحران را جدی بگیرند ولی متاسفانه مانند حوادث گوناگون گذشته، به فراموشی رفته است.
بعد از فرو ریزش ساختمان متروپل باید فرایند ساخت و سازها و ساختار شهرداریها و شورای شهرها، مورد بازنگری جدی قرار گیرند، در غیر این صورت باید منتظر حوادثی مشابه متروپل باشیم.
آوار برداری و امداد و نجات یک کارتخصصی است و میبایست یک متولی درست و حسابی داشته باشد که در حال حاضر بر روی کاغذ سازمان مدیریت بحران است که در صورت لزوم میتواند از توانمندیهای هلال احمر و آتش نشانها هم استفاده کند ولی متاسفانه در تمام حوادث، به علت ضعف ساختاری در مدیریت بحران، مردم به صورت خودجوش وارد صحنه میشوند و ناخواسته موجب اخلال در آواربرداری و امداد و نجات میگردند.
✍ حمیدرضا توکلی دکتری مهندسی زلزله و عضو هیئت علمی دانشگاه نوشیروانی بابل