همه برای بابل

صدیق قربان نیا دلاور/ حال اندراحوالات این شهرستان درحال حاضر چنین می گذرد :
یکی می گوید ،آمده است برای شهرستانی با وضعیت اسفبار فرهنگی
ودیگری می گویدآمده است برای دغدغه‌های کشاورزی ؛
کشاورزانی که تابستانهایشان با دپو کردن برنج هامی گذردوپاییز به جای فروش مرکبات زغال نارنج می فروشند .
البته در این کارزارانتخاباتی بسیاری هم با زبان های دیگر در حال جذب مخاطب بودند ودراین میان برخی ها گفتند : مجلس تجربه نمی خواهد
ودیگری گفت : طبیب حاذق می خواهد
که نخبه ای از دور فریاد زددر حال حاضر مجلس حقوق دان قوی می خواهد که به قوانین اشرافیت داشته باشد.
البته برخی ها هم در این بازار گرمی ها بیکار ننشتند ووعده دادندکه آمده اند برای ریشه کن کردن بیکاری
وقطع دست مفسدان اقتصادی ؛
هرچندهم که نامزدی پیام داده است که همه مردم شهر ریس ستاد انتخاباتی ام می باشند؛ وآمده ام برای شهری آبادبا رونق اقتصادی .
نامزدی هم در این بحبوحه گفت: بدون ستاد انتخاباتی وهمایش نمی شود گذشت از این کارزار انتخاباتی پس من هم آمده ام برای چشم اندازی قوی در صنعت ترورسیم درمانی ……
آری اینجا نیز به رسم ادب انتخابات بسیاری در ادوار مختلف بر خود تکلیف می بینند که برای شهر اولینها گامی بردارند
اما در این کارزار هم نیز مانند دیگرکارزارهای انتخاباتی این مردمند که برمی گزینند که قرار است چه کسانی را برای سرنوشت خود انتخاب کنند تا نوید بخش بهاری شدن شهرشان باشد.
شهرستانی که سالها در این حسرت به سر می برد . که همیشه جزو اولین ها بوده است و در اجرا رتبه آخر را به دست می آورد .
هرچندمردم این شهرستان هم مانند دیگر مردمان این مرز وبوم نمی دانند که چرا کسی که برکرسی سبز مجلس می نشینند روزگار وعده‌ها را از یاد می برد .فکر کنم این خاصیت صندلی هایی است که چنین طراحی شده اند.
این را مرد۵۵ساله روستایی می گوید که سالها برای دفاع از این مرزوبوم جوانی اش را در جبهه‌ها جنگ در مرز بین باورها گذرانده است وحال انتظارش از نماینده مجلس ؛ روزگارطلایی شهرش بارفروش است شهرستانی که سالها به دیگران فخر فروخته که مسافران جاده ابریشم در آن به داد وستد مشغول بوده اند هرچند که بسیاری آن روزگار را به یاد نمی آورند اما همچنان آثاری از تجارتخانه روس ها در تاریخ این شهرستان به یادگار مانده است .
البته کمی که به نجوای شهر گوش می دهی نجواهایی را می شنویی که نشان از ذوق وشوق هایی است که رای اولی هاست هرچند که برخی از این ذوق وشوق ها کور شده اندو جوان امروز مردد است که با تصاحب این کرسی های سبز چه بر سر آینده کشور خواهد آمد. اما شوق برای تصمیم گرفتن در سرنوشت چیزی نیست که هیچگاه از بین برود .
البته این را هم در کلانشهری همچون بابل نادیده نباید گرفت که به خاطر روزمرگی هاکه در جریانات آخرین ماه از سال بر کشور حاکم است بسیاری زمان حضور در ستادهای انتخاباتی را نداشته اند اما در روز انتخابات در۱۱اسفند حماسه ای شگرف راخواهند آفرید که در تاریخ کشورشان ثبت خواهدشد . که مانند همیشه مردمان شهر گل وبلبل ها پیشگام خواهند بود ومانند همیشه مردم سربلند این میدان سخت خواهند بود .
زیرا اینجا شهر نوشیروانیهایست نوشیروانیهایی که هیچگاه همدلی ها را از یاد نبرده اندو در تمام حوزه ها سرآمدند .
وحال بار دیگر هم همگان خواهند آمد تا با انتخاب اصلح خود در ۱۱اسفند بار دیگر خاطره بیافرینند برای شهرشان که به یادگار بماند برای دفتر خاطرات این شهرستان .
هر چند که نامزدهای انتخاباتی هم باید بدانند که دیگر زمان بزن در رو ها ووعده های پوچ وبی اساس تمام شده است وحال نوبت عمل است .
ومردم مطالباتی دارند امانه از جنس وعدههابلکه از جنس باورها
باورهایی چون نوشیروانی هایی که شهرشان بانامشان در جهان عجین شده است
حال این بار همگان عدالتی همچون علی مسیولی همچون مالک اشتر می خواهند.
هر چند مردم این شهرستان کشاورز زاده هایی هستند که زبان ساده وشیرین مادری را با لهجه وگویش مازنی را بیش از دیگر زبانهای رایج جهان ترجیح می دهند و برایشان قابل درک است اما نماینده ای را ترجیح می‌دهند که به زبان قانون اساسی مسلط وصدای گویایشان باشد
وکلام آخر مردم دیگر وعده نمی خواهند کاندیداهای محترم اگر مرد عمل هستید بسم الله