• امروز : جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024
3

فضایل و کرامات امامی که در هشت سالگی به امامت رسید

  • کد خبر : 2969
  • 09 تیر 1401 - 16:17
فضایل و کرامات امامی که در هشت سالگی به امامت رسید
هر یک از القاب امام جواد (ع) بیانگر ویژگی های اخلاقی، فضایل معنوی و رفتاری و کمالات نفسانی است که آن حضرت را از دیگران ممتاز ساخته است.

محمد بن على بن موسى علیه السلام (۱۹۵-۲۲۰ق)، معروف به «امام جواد» نهمین پیشواى شیعیان است، آن حضرت پس از شهادت امام رضا علیه السلام در سن هشت سالگی به امامت رسید و سن کم او به هنگام امامت باعث شد برخی در امامت او تردید کنند. ایشان معاصر دو خلیفه عباسى یعنی «مأمون» و «معتصم» بود، که در این زمان، امام توسط آنان به اجبار از مدینه به بغداد احضار شده و در آنجا زیر نظر قرار گرفت.

در دوره امامت امام جواد علیه السلام فرقه‌های اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند و آن حضرت با آگاه کردن شیعیان، تلاش می‌کرد مانع از انحراف آنان و جذب شدنشان به این فرقه‌ها شود، امام جواد علیه السلام سرانجام، با دسیسه معتصم و توسط زهری که همسرش ام‌الفضل (دختر مامون) به ایشان خورانید به شهادت رسید، قبر مطهر آن حضرت در کنار جدش امام موسی بن جعفر علیه السلام در کاظمین قرار دارد.

در منابع روایی فضایل و کراماتی برای امام جواد (ع) نقل شده است:

جود و بخشش زیاد به دیگران

ملقب شدن پیشوای نهم شیعیان به جواد را به دلیل کثرت بخشش و احسان او به مردم دانسته‌اند، بر پایه نامه‌ای که امام رضا (ع) از خراسان برای فرزندش جواد فرستاد، حضرت جواد از همان سال‌های اولیهٔ زندگی، به سخاوتمندی معروف و زبانزد بوده است. هنگامی که پدرش در خراسان بود، اصحاب، ایشان را از درب فرعی خانه خارج می‌کردند تا با افراد کمتری مواجه شود که برای دریافت کمک گرد خانه‌اش تجمع می‌کردند.

بر اساس این روایت، حضرت رضا (ع) نامه‌ای به فرزندش فرستاد و به او سفارش کرد تا به حرف کسانی که به او می‌گویند از درب اصلی رفت و آمد نکند، گوش ندهد. علی بن موسی الرضا (ع) در این نامه به پسرش سفارش کرده بود که: «هر وقت می‌خواهی از خانه خارج شوی، مقداری سکه طلا و نقره همراه داشته باش. هیچ‌کس از تو درخواستی نکند مگر اینکه چیزی به او بدهی. امام رضا (ع) همچنین سفارش بستگان نزدیک را به او کرده بود.

عبادت زیاد
باقر شریف قرشی، پژوهشگر و مورخ عراقی، جوادالأئمه را عابدترین و خالص‌ترین مردم زمانه‌اش معرفی کرده و از کثرت نافله‌های وی سخن گفته است. به گفته وی، حضرت جواد (ع) در هر رکعت از نافله‌های خود، سوره حمد و توحید را ۷۰ بار می‌خواند. همچنین بر پایه روایتی که سید ابن طاووس نقل کرده هنگامی که ماه قمری فرا می‌رسید، محمد بن علی دو رکعت نماز می‌گذارد که در رکعت اول پس از سوره حمد، ۳۰ مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم ۳۰ مرتبه سوره قدر را می‌خواند و سپس صدقه می‌داد

همنشینی با همه اقشار جامعه
امام جواد (ع)، برتری انسان‌ها را به واسطه علم آنان می‌دانست نه به واسطه نسب و نژاد. از او نقل شده است که «الشَّریفُ کلُّ الشَّریفِ مَن شَرّفَه عِلْمُه؛ با شرافت‌ترین از همه شریف‌ها کسی است که شرفش به واسطه علمش باشد». ازاین‌رو، به طبقات پایین جامعه از جمله بردگان توجه داشت و با آنان نشست و برخاست می‌کرد. برخی از نویسندگان حدود ۱۰ تن از اصحاب آن حضرت را از بردگان بر شمرده‌اند. نقش انگشتری او، «حَسْبِی اللَّهُ حَافِظِی» به معنای «بس است مرا خدایی که حافظ من است» بوده است

کرامات
در منابع شیعی، کراماتی به امام جواد (ع) نسبت داده شده است از جمله سخن گفتن هنگام ولادت، طی الارض از مدینه به خراسان برای مراسم تجهیز پدرش امام رضا (ع)، شفا دادن بیماران، استجابت دعا، خبر دادن از باطن افراد و رویداد‌های آینده.

قطب راوندی از محمد بن میمون نقل می‌کند: زمانی که امام رضا (ع) هنوز به خراسان نرفته بود، سفری به مکه رفت و من نیز در خدمت آن حضرت بودم. چون خواستم برگردم، به آن حضرت گفتم: من می‌خواهم به مدینه بروم، نامه‌ای برای محمدتقی بنویسید تا من ببرم. حضرت تبسمی کرد و نامه‌ای نوشت. من آن را به مدینه آوردم و در آن وقت چشمانم نابینا شده بود. موفّق، خادم حضرت، امام جواد (ع) را آورد در حالی که در مهد جای داشت. من نامه را به آن حضرت دادم. حضرت به موفق فرمود مهر از نامه بردار و کاغذ را باز کن. سپس فرمود‌:‌ای محمد احوال چشمت چگونه است؟ عرض کردم یابن رسول الله چشمم بینائی‌اش از دست رفته است. حضرت دست به چشمان من کشید و از برکت دست آن حضرت، چشمانم شفا یافت و بینا شدم

همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت جوادالأئمه (ع) از بغداد به مدینه، گروهی، او را تا بیرون شهر بدرقه کردند. هنگام مغرب امام جواد (ع) در حیاط مسجدی در کنار درخت سدری که تا آن زمان میوه نداده بود، وضو گرفت و نماز خواند. پس از نماز، مردم مشاهده کردند که آن درخت، میوه داده، پس تعجب کردند و از آن خوردند، یافتند که شیرین و بدون دانه است. از شیخ مفید نقل کرده‌اند که سال‌ها بعد این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.

لینک کوتاه : https://akhbarbabol.ir/?p=2969

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.